علم ودین که سابقۀ طولانی در حیات بشر دارد در تاریخ بلند خود در کنار یکدیگر بر زندگی او تأثیر گذار بودهاند. و هیچ ناسازگاری بین شان وجود نداشته. پیشرفت علوم از قرن هفدهم آغاز شد، به تدریج دانشمندان را به اکتشافاتی رسانید که متفاوت و گاه متعارض با آموزه های دین بود. این امر موجب پیدایش جدال میان علم ودین گردید، تا آنجا که عالمان دین و دانشمندان را در تقابل با یکدیگر قرار دادند. این تنازع در قرن هفدهم و ضعیت متفاوتییافت، چراکه در این قرن هم دین و هم علم معنایجدیدی یافته بود علم تاپیش از این قرن، هویتی مستقل از فلسفه، اخلاق والهیات نداشت و دین نیز که تا پیش از عصر روشنگری بر ایمان استوار بود در این عصر به سمت عقل سوق یافت و صدق و کذب گزاره های آن مطمح نظر گرفت. تعارض علم ودین بیشتر در جهان مسیحیت برجسته شد و عالمان دین و دانشمندان آنها به تخطئۀ یکدیگر پرداختند. در جهان اسلام تعارض علم و دینسابقه نداشته چون قرآن بابیان مسائلعلمی در بسیاری از آیات این شبه را حل کرده ومسلمانان را از جدال آموزه های دین با مسائل علمی بر حذر داشت.