در عالم اطراف ما پدیده هایی وجود دارند که خوشایند انسان نیستند، مانند سیل، زلزله، بیماری، مرگ وموت. از این گونه پدیدهها به شرور تعبیر میشود. مسئله شرور و راز آفرینش آنها، از گذشتة دور ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. به راستی شرور از کدام سرچشمه نشئت گرفتهاند؟ از این جهت در طول تاریخ عدّهای برای حفظ قداست خداوند، آفرینش این امور را به او نسبت ندادهاند و برای آن خالق دیگری به نام اهریمن در نظر گرفتهاند که این اندیشه مشهور به ثنویّت شده است. در اسلام نیز حلّ مشکل شرور برای اندیشمندان اسلامی، همواره به صورت یک دغدغه مطرح بوده است. فلاسفة اسلامی گاه با قائل شدن به عدمی بودن شرور، منکر جعل استقلالی آن از سوی خداوند حکیم متعال شدهاند. به نظر آنان شر، هموار نیستیاست و نیستی علّت نمیخواهد. آنها وجود را مساوی خیر میدانند، به این صورت که خیر چیزیاست که اشیاء به آن مشتاقند و چیزی را که همة اشیاء به آن اشتیاق دارند وجود یا کمالات وجود است و چیزی از اشیاء به عدم مشتاق نیست و عدم، مطلوب واقع نمیشود . هر چه قدر وجود تمامتر و کاملتر باشد خیریّت آن عالیتر و بیشتراست و وجودیکه نور محض و فوق تماماست و همة اشیاء وجودشان از ناحیه اوست، خیر محضاست و هر چه وجودات، وجودشان به مبدأ قیوم نزدیکتر باشد، خیریّتشان بیشتر است.